بازهم جمعه امد .باز هم جمعه شد جمعه ی دلگیر جمعه ی ماتم زده حتی روز جمعه هم برای دیدن مولایش بی تابی میکند اسمان جمعه هم نگران مولایش است که کی می اید .دل من هم برای دیدن او بی تاب است ولحظه شماری میکند .چشمانم هم بی تابند بی تاب سرمه ایی است که از خاک پاک مولایش بر ان کشیده شود .این جمعه هم گذشت اما تو نیامدی اقای من مولای من ....
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت